تحصیل در ایتالیا زمانی در ذهنم جرقه خورد که اواخر دوران کارشناسی بودم و با یکی از دوستانم در مورد گرایش و ادامه تحصیل در مقطع ارشد صحبت می¬کردیم و گفت با رزومه تحصیلی خوبی که داری خیلی راحت میتونی برای تحصیل در یکی از دانشگاه¬های خارج از کشور اقدام کنی.
عجیب بود! من، علی باغانی. به شدت فکرم درگیر شد. با توجه به اطلاعات اندکی که در آن زمان داشتم چه خوب می¬شد اگر این فکر و تبدیل به واقعیت می¬کردم...
سفرنامه دکتر علی باغانی، وکیل پایه یک دادگستری، به رم، ایتالیا
شروع تحصیل در ایتالیا
جرقه ادامه تحصیل در ایتالیا زمانی آغاز شد که اواخر دوران کارشناسی بودم و با یکی از دوستانم در مورد گرایش و ادامه تحصیل در مقطع ارشد صحبت می¬کردیم و گفت با رزومه تحصیلی خوبی که داری خیلی راحت میتونی برای تحصیل در یکی از دانشگاه¬های خارج از کشور اقدام کنی.
عجیب بود! من، علی باغانی. به شدت فکرم درگیر شد. با توجه به اطلاعات اندکی که در آن زمان داشتم چه خوب می¬شد اگر این فکر و تبدیل به واقعیت می¬کردم.
از همون شب جستجو کردن درباره مهاجرت تحصیلی و دانشگاه¬های مختلف را شروع کردم. پس از طی چند ساعت با سایت اپلای ابرود (Apply Abroad) آشنا شدم. جواب تمامی سوال¬هایم را طی چندین روز دریافتم و با توجه به معیارهایم (هزینه زندگی، شرایط آب و هوایی، فرهنگ و ...) برای انتخاب مقصد، نتیجه بر انتخاب کشور ایتالیا و دانشگاه سپینزا در شهر رم شد.
پذیرش دانشگاه سپینزا
خوب! بعد از انتخاب شهر و کشور مهاجرتیم، باید نحوه گرفتن پذیرش از دانشگاه و اساتید، نحوه اقدام به ویزای تحصیلی و غیره را جستجو میکردم. در سایت اپلای ابرود متوجه شدم که دانشجویانی که صرفاً با داشتن مدرک زبان انگلیسی مهاجرت کردن در زندگی روزمره خود دچار مشکل بودند و مجبور به یادگیری زبان ایتالیایی بودند، زیرا مردمان شهر رم به زبان انگلیسی تسلط کافی نداشتند.
من از دوران کودکی زبان انگلیسی را شروع کرده و توانستم مدرک آیلتسم را بگیرم، در نتیجه تصمیم گرفتم به مدرسه ایتالیایی پیترو دلا واله واقع در قیطریه تهران مراجعه کنم و اطلاعاتی را بدست بیاورم.
زبان¬آموزانی که در شیفت بعد ازظهر به مدرسه می¬آمدند اطلاعاتی را از مشاور مدرسه داشتند که در اختیارم گذاشتند، بدین¬صورت¬که: اگر مدرک A2 زبان ایتالیایی داشته باشم میتوانم از بورس DSU یا همان بورسیه استانی استفاده نمایم.
مراحل مهاجرت تحصیلی
در مدرسه ایتالیایی ثبتنام کردم و با گذراندن 2 ترم موفق به اخذ مدرک CILS شدم و در اواخر ترم دوم با مراجعه به سایت دانشگاه با پرکردن فرم¬های مربوطه و ارسال ترجمه مدارکم (ریزنمرات دوران کارشناسی به همراه دانشنامه و دیپلم، رزومه تحصیلی،) برای مقطع ارشد موفق به اخذ پذیرش شدم.
قدم بعدی، گرفتن وقت از سفارت ایتالیا بود. با فرستادن ایمیل به سفارت موفق به دریافت وقت از جانب سفارت در ساعت 10 صبح خردادماه شدم.
دهم خرداد صبح خیلی زود از خواب بیدار و راهی سفارت با یکسری مدارک شامل: پاسپورت، ترجمه شناسنامه پدرم، نامه پذیرش دانشگاه، اصل ریزنمرات و دانشنامه لیسانس، دیپلم، عکس پرسنلی، رزومه تحصیلی ، بلیط خریداری شده و مبلغی یورو شدم. با اینکه ساعت 6 صبح جلوی درب سفارت بودم ولی دانشجویانی حضور داشتند و صفی را در سمت راست درب ورودی ایجاد کرده بودند و در قسمت چپ درب ورودی مسافران توریستی حضور داشتند. بعد از گذشت ساعاتی کارمندان یکی یکی وارد سفارت می¬شدند و پس از آن یکی یکی وارد سفارت شدیم و پرینت ایمیل وقت با کارمندی که در کانتر ورودی حضور داشت، اطلاعاتمان چک می¬شد و پس از تأئید با دادن شماره وارد قسمت انتهایی سالن انتظار شدیم.
سفارت ایتالیا و ویزای تحصیلی
سه آفیسر در میزهای جداگانه با صدا کردن شمارههایمان شروع به مصاحبه و چک کردن مدارک شدند و سوالاتی شامل: چرا کشور ایتالیا را برای ادامه تحصیل انتخاب کردیم؟ چرا شهر رم؟ چرا دانشگاه سپینزا؟ هدف برای ادامه تحصیل چیست؟ بعد از اتمام دوره به ایران بازمی گردیم؟ و غیره. پس از اتمام مصاحبه، آفیسر در برگه¬ای تاریخ و ساعتی را یادداشت نمود و به من تحویل داد برای دریافت ویزا.
اوایل مردادماه، صبح زود با استرس فراوان به سمت سفارت راهی شدم. پس از چند ساعت به داخل سفارت راه یافتم و مجدد در سالن انتظار مخصوص دانشجویان نشستم.
یکی از آفیسرها نام خانوادگی دانشجویان را بلند اعلام می¬کرد برای گرفتن پاسپورت به همراه نامه¬هایی که باید برای دانشگاه و اداره پلیس در ایتالیا ارائه میشد تحویل می¬داد. بالاخره نوبت من هم رسید و موفق به اخذ ویزای تحصیلی به مدت 175 روز شدم.
شب دوم شهریورماه از سایت بوکینگ (Booking) با جستجو نقشه برنامه، هتلهای نزدیک به دانشگاه سپینزا را ببینم و از بین آنها توانستم سه هتل را به شرط احتیاط که اگر کنسلی وجود داشته باشد به دیگری مراجعه نمایم را رزرو کنم.
ورود به رم
4:30 صبح سوم شهریورماه راهی فرودگاه شدم، پروازم با ترکیش ایرلاین (Turkis Airline) بود که ابتدا به شهر استانبول ترکیه پرواز داشتم و پس از 3 ساعت ترانزیت در سالن فرودگاه آتاتورک، راهی گیت اعلام شده به مقصد رم شدم. حدود ساعت 12ظهر به وقت رم کاپیتان اعلام کرد که برفراز شهر رم هستیم و تا چند دقیقه دیگر فرود می¬آییم. از پنجره نگاهی انداختم و وجودم پر از شور و شوق بود! آری، من به اهدافم رسیده بودم و این شهر اولین نقطه پیشرفت من بود.
در فرودگاه، در صفهای طولانی ایستاده بودیم و یکی یکی با مشاهده پاسپورت از گیت عبور می¬کردیم. افسری که پشت باجه نشسته بود رو به من کرد و با اشاره گفت نوبت شما است. پاسپورت را تحویل دادم و با مشاهده ویزا گفت: دانشجو هستی؟ گفتم بله. گفت: چه رشته و کدام دانشگاه؟گفتم دانشجوی مستر رشته حقوق دانشگاه سپینزا و با مهر زدن پاسپورت از گیت عبور کردم و با دیدن شماره پرواز بر روی تابلوی اعلانات به سمت ردیف تحویل چمدانها رفتم.
بیرون از سالن فرودگاه جلوی درب ورودی ایستگاه تاکسی و جلوی آنها اتوبوس¬هایی که به مرکز شهر می¬رفتند و روبه روی آنها ایستگاه مترو وجود داشت، بدلیل اینکه شناخت کافی به شهر نداشتم تصمیم گرفتم با یک تاکسی مستقیم به سمت هتل بروم. با وارد شدن به مرکز شهر همه¬جای شهر پر از آثار باستانی و مجسمه و توریست بود. هتل نوتو (Noto) را بدلیل نزدیکی به مرکز شهر و ایستگاه مرکزی قطار ترمینی (Termini) و نزدیکی به دانشگاه انتخاب کرده بودم. رزروشن بعد از چک کردن از سایت بوکینگ، کلید اتاق را تحویل داد. لبتاپم را روشن کردم تا از طریق یاهو بتوانم به خانواده ¬ام خبر رسیدنم را بدهم و سپس به کمی استراحت پرداختم. حس عجیبی داشتم، پر از استرس و نگرانی! حتی تصمیم به بازگشت را گرفتم! غربت را حس کرده بودم.
ورود به دانشگاه سپینزا، رم
صبح روز بعد بعد از صرف صبحانه، روی کانتر نقشه شهر که آثار باستانی را با شکل نمایش داده بودن وجود داشت. راهی دانشگاه شدم. در مسیر مغازه موبایل و سیمکارت را مشاهده و وارد شدم و خریداری کردم و مجدد به مسیر خودم ادامه دادم و رسیدم به درب اصلی دانشگاه سپینزا. نگهبان مرا به کافه سمت راست ورودی راهنمایی کرد تا نقشه دانشگاه را داشته باشم و گفت برای راهنمایی بیشتر به قسمت (Hello Desk) بروم. دفاتر (Hello Desk) پشت ساختمان کتابخانه قرار داشت. با ورود به یکی از دفاتر متوجه شدم که مشاور موجود خود یک دانشجوی سال آخر داروسازی است و به خوبی مرا در جریان همه امور ثبتنام و کارت دانشجویی و اجاره خانه و خوابگاه قرار داد. ساختمان آموزشی روبه روی دفاتر (Hello Desk) بود.
به طبقه دوم رفتم و مدارک ترجمه شده را تحویل دادم و پروفایل دانشجوییم طی 24 ساعت کامل میشد و میتوانستم از مزایای دانشجویی دانشگاه مانند کتابخانه و مِنسا (Mensa) یا همان سلف و باشگاه و کارت مترو استفاده نمایم. روبه روی درب ورودی ساختمان آموزش اداره پست و بانک وجود داشت. با مراجعه به پست و دریافت پک پرمسو باید 2 تمبر از مغازه تَبَکی (Tabacchi) خریداری می-کردم.
با پرس و جو از دانشجویان موجود به سمت درب غربی دانشگاه رفتم و روبه روی درب خروجی مِنسا قرار داشت و کمی بالاتر از آن مغازه تَبَکی بود که دانشجویان برای خرید تمبر و شارژ سیمکارتشان آمده بودند. سپس به سمت دانشگاه رفتم تا بتوانم خانه¬ای را تا تحویل خوابگاه اجاره نمایم. با توضیح شرایط و توان مالی توانستم یک اتاق در محله تیبورتینا در یک خانه 3 اتاق خوابه واقع در طبقه چهارم اجاره و بعد از 3 روز تحویل بگیرم.
با کمک آدرس و کدپستی توانستم فرمهای موجود در پک پرمسو را کامل نمایم و با مراجعه به بانک دانشگاه قبضهای موجود در پک را پرداخت کردم و به اداره پست، پک را تحویل دادم و قبض مراجعه به اداره پلیس را که به تاریخ 3ماه بعد بود را دریافت کردم و سپس تصمیم گرفتم تا گشتی در شهر بزنم.
ساختمان کلوسئوم (Closseo یا Colosseum)
با کمک نقشه توانستم به سمت خیابان کَوور (Cavour) بروم و با پایین آمدن از خیابان، ساختمان کلوسئوم (Colosseo) را دیدم و به وجد آمدم و شروع به عکاسی نمودم. صف طولانی ایستادم تا بتوانم وارد کلسئوم بشوم. همه جا پر از تاریخ، حس گذر زمان و نبردهای گلادیاتورها و قدرت امپراطوری رم بود. این بنا نزدیک به 5 تا 8 هزار نفر را در خود جای داده و 80 ورودی داشته است. ساخت آن نیز زمان زیادی برده و از معماری فوق العاده ای برخوردار است.خوب است بدانید که این مکان یکی از عجایب هفت گانه شناخته میشود.
قلعه ویتوریو امانوئل / ویکتور امانوئل (Castel Vittorio Emanuele )
سپس با ادامه مسیر از خیابان فوری ایمپریالی (Fori Imperiali) و مجسمه و تندیس¬ها و خرابه هایی از ساختمانهای دولتی که در این خیابان وجود داشت به قلعه بسیار بزرگ و باشکوه ویکتور امانوئل (Vittorio Emanuele) رسیدم و به داخل رفتم و با طی کردن پله¬های بیشمار به سکو رسیدم، پر از ستونهای قطور و بلند وجود داشت که با نورپردازی جلوه بی نظیری به ساختمان سفیدرنگ میداد. از سکو به شهر نگاه کردم و در شب با نور ساختمانها و خیابانها، زیبایی خاصی داشت.ناریخ رم را به خوبی میتوانید در این قلعه مشاهده کنید.
گشتی در خیابان های رم
تصمیم بازگشت به هتل را گرفتم و صبح روز بعد به سمت اداره اَجِنتزیا دِلِه اِنتِراتِه (Agenzia Delle Enterate) راهی شدم برای تحویل برگه¬ای که سفارت بهم داده بود سپس با تِرَن به میدان وِنِتزیا (Piazza Venezia) بازگشتم و پیاده به مسیر خودم ادامه دادم و از کوچه¬های باریک به معبد پانتئون (Panteon) رسیدم که دستنخوردهترین ساختمانی است که از رم باستان بر جای مانده و سپس به سمت فواره تِرووی (Fontana Di Trevi) که به چشمه آرزوها معروف است رسیدم، بنای بسیار بزرگ و عظیم پالاتزوپولی (Palazzo Poli) با ستونهای قطور، اسبها و مجسمههای مرمری زیبایش، درست پشت فواره قرار گرفته بود و از مغازه مِلوگرانو جِلَتو (Melograno Gelato) بستنی ایتالیایی خوشمزه¬ای را خریدم و از کوچه پس¬کوچه¬ها به سمت پله اسپانیایی (Scalinata Di Trinita) رفتم و روی پله های پهن و مرمرینش نشستم و از آن بالا به غروب آفتاب و جنبوجوش مردمی که آن پایین، توی فروشگاهها، رستورانها، کوچه و خیابانها مشغول رفتوآمد بودند را تماشا کردم. چقدر دلچسب و آرامبخش بود این مکان، سپس راهی میدان ناوونا (Piazza Navona) شدم که اطراف میدان پر از مغازه، رستوران و کافیشاپ بود و سه فواره بزرگ و زیبا که وسطی مجسمه های بر روی آن وجود داشت.
قلعه سنت آنجلو (Castel Sant Angelo) و شهر واتیکان
سپس با اندکی قدم زدن در حاشیه رودخانه تیبِر (Tiber) به قلعه سنت آنجِلو (Castel Sant Angelo) که بر روی رودخانه بنا شده رسیدم و از پل عبور کردم، بنایی است عجیب و دایرهای شکل که ابتدا مقبره امپراطور هادریان بوده ولی بعدها به گذرگاه مخفی پاپ و درنهایت به زندان تبدیل شده بود. در غرب قلعه شهر واتیکان قرار داشت، خیابانی عریض که به سه باند تقسیم شده بود با وجود مغازه¬ها، کافه¬ها، هتل¬ها، بانک¬ها، ساختمان¬های مسکونی و افراد بی¬خانمانی که بر روی زمین و سکوهای موجود خوابیده بودند وجود داشت. پس از طی این مسیر به میدانگاه بسیار بزرگی رسیدم که شامل کلیساهای کوچک و بزرگ و ستون¬های عظیمی وجود داشت ولی بدلیل اینکه دیروقت بود نتوانستم آن شب وارد واتیکان شوم. در راه برگشت نکته عجیبی ذهنمو مشغول کرده بود، شهر به جزء مناطق باستانی و توریستی به شدت کثیف بود! این موضوع خیلی برام عجیب بود، من در تهران شهری مدرن متولد و بزرگ شده بودم و اینجا شهر تاریخی و قدیمی و بسیار کثیفی بود!!!.
اقمتگاه دانشگاه
بعد از گذشت 3 روز توانستم در اتاقی که اجاره کرده بودم مستقر شوم. از بازارچه¬های محلی و فروشگاه-های زنجیره¬ای که اکثراً تخفیف¬های بسیار خوبی ارائه می¬دادند وسایل مایحتاج زندگی را خریداری می¬کردم. 3روز در هفته در دانشگاه از صبح تا غروب کلاس داشتم، هم¬کلاسی¬هایی که از ملیت و کشورهای گوناگونی مثل (آرژانتین، چین، آلمان، ترکیه، بالکو، ایرانی و...) آمده بودند. باقی روزها در کتابخانه دانشگاه مشغول به درس بودم یا در دوره و سمینارهای دانشگاه شرکت میکردم و مشغول کار بودم و آخر هفته¬ها با دوستانم به شهرهای مختلف ایتالیا (فلورانس، پیزا، بولونیا، میلان،ونیز،تورین و...) می¬رفتیم. بعد از گذشت 3ماه توانستم کارت پرمسو را به مدت یکسال دریافت کنم و بعد از آن تمدید نمایم و در تعطیلات بین ترم¬ها به کشورهای همسایه ایتالیا با همراه داشتن کارت پرمسو سفر می¬کردم.
پس از 14 سال
زمان اقامت در ایتالیا، از اکثر شهر های این کشور زیبا بازدید کردم. الآن بعد از گذشت حدود چهارده سال، در کافهای در میدان پوپولو (Piazza Del Popolo) نزدیک به بزرگترین پارک رم، ویلا بورگِزِه (Villa Borghese) با دوستانم مشغول به صحبت هستم و بعد از چندین سال طی سفرهای متوالی که به این کشور داشتم و همچنان دارم، هنوز هم جای جای این شهر برایم تازگی، خاطره و معنای دیگری دارد. این شهر نقطه شروع مهاجرت من بود. در این شهر و دانشگاه تصمیم به ادامه تحصیل در مقطع دکتری در آمریکا را گرفتم و نقطه پرتابم برای تبدیل شدن من به دکتر علی باغانی شد.