سفرنامه ورونا ایتالیا

 قبل از خواندن این سفرنامه، بهتر است سفرنامه ونیزرا نیز مطالعه کنید.

DSC7601

صبح روز بعد مصادف بود با 14 فوریه، روز ولنتاین. شهر عشقی که نزدیک به ونیز بود را برای بازدید انتخاب کردیم. شهر وِرونا در بین ایتالیایی ­ها به شهر عشق معروف است. علت آن واقع شدن خانه­های رومئو و ژولیت، عشاق معروف ایتالیایی، در مرکز شهر ورونا و رخ دادن ماجرای عشق و مرگ آنها در این شهر می­باشد.

سفرنامه ورونا دکتر علی باغانی، وکیل پایه یک دادگستری

 

 

 

 


صبح روز بعد مصادف بود با 14 فوریه، روز ولنتاین. شهر عشقی که نزدیک به ونیز بود را برای بازدید انتخاب کردیم. شهر وِرونا در بین ایتالیایی ­ها به شهر عشق معروف است. علت آن واقع شدن خانه­های رومئو و ژولیت، عشاق معروف ایتالیایی، در مرکز شهر ورونا و رخ دادن ماجرای عشق و مرگ آنها در این شهر می­باشد. با تحویل دادن اتاق به سمت ایستگاه قطار سَن لوچیا ونیز (San Lucia) رفتیم و با خریدن بلیط 10 یورویی به سمت ورونا حرکت کردیم. با مطالعه ویژگیهای شهر ورونا سفر را طی کردم.

 1

ورونا کجاست؟

ورونا (Verona) شهریست در شمال ایتالیا که وسط ونیز و میلان، کنار رود آدیجه (Adige) و جنوب دریاچه گاردا قرار دارد. ورونا دومین شهر ایالت وِنِتو (Veneto) با جمعیتی حدود 266هزار نفر که دوازدهمین شهر ایتالیا از نظر تعداد جمعیت می­­باشد که معروف به رم کوچک (Piccola Roma) است.

 

سفرنامه

فاصله ونیز تا ورونا 80 کیلومتر است که حدود 1ساعت و نیم طول کشید تا به ایستگاه (Verona Porta Nuova) برسیم. ایستگاه، نسبتاً قدیمی و رنگ و رو رفته بود ولی جنب‌وجوش زیادی به همراه فروشگاه­های لباس با قیمت مناسب داشت.

قدم زنان با عبور از خیابان­های باریک و سنگ فرش شده به کلیسای بزرگ دی سَن زِنو مَجوره (Basilica di San Zeno Maggiore) رسیدیم.

 

کلیسای بزرگ دی سَن زِنو مَجوره (Basilica di San Zeno Maggiore)

یک کلیسای باشکوه رومی که در قرن نهم ساخته شده و دو ستون بزرگ همراه با دو شیر آلبالویی رنگ مرمرین در ورودی آن قرار داشت. در کنار معماری بی­نظیر و حیاط سرسبز آن که درختانی کهن داشت، این کلیسا دارای دخمه­ای هستش که محل ازدواج مخفیانه رومئو و ژولیت در داستان شکسپیر بود که با پلکانی داخل صحن اصلی مشخص شده است. این کلیسا الهام بخش ساخت اکثر کلیساهای نسل بعد سبک رومانسک این ناحیه بوده و به تعبیری بهترین نمونه آن است و حالت یکنواخت و تکراری کلیساهای سبک باروک که در اکثر نقاط اروپا است را ندارد. برج ناوقس بلندی داشت که 4تا زنگ آن به دلیل جشن در حال نواختن بودند. بازدید از کلیسا حدود نیم ساعتی طول کشید.

 

 قلعه قدیمی (castello Vecchio) 

سپس قدم زنان در حاشیه رودخانه آدیجه به سمت قلعه قدیمی (castello Vecchio) حرکت کردیم و با پرداخت 6 یورو به داخل رفتیم. معماری این قلعه به سبک گوتیک بود و Piazza Delle Erbeاستفاده از رنگ نارنجی خاص در معماریش باعث شده که به یکی از آثار برجسته معماری ایتالیا تبدیل شود. قلعه دارای 7 برج بود و اطراف آن هم خندقی وجود داشت که در قرن‌های گذشته پر از آب بوده است. درواقع این قلعه متعلق به خانواده اِسکالیجِری بود که تقریباً نقشی شبیه خانواده مِدیچی در فلورانس را داشتند و سال­ها بر ورونا حکومت کردند. داخل موزه قسمتی به وسایل و لباس جنگی و قسمتی هم به نقاشی­ها اختصاص داده شده بود. گشت و گذار داخل قلعه و برج­ها و تماشای منظره از روی پل بسیار شیرین و دلچسب بود. البته پل­های زیادی برروی رودخانه وجود داشت که معروفترین آنها، پل اِساکلییِر (Scaliger) و پل قلعه قدیمی (castello Vecchio) که ساختاری دفاعی داشته.


بعد از خارج شده از قلعه و در نزدیکی پل قدیمی آن، ارک دِوی گَوی (Dei Gavi) به زیبایی قابل نمایش بود. یک سازه بسیار قدیمی که در دوران قرون وسطی برای مدتی به عنوان دروازه ورودی شهر استفاده می­شد.

 

 

 

موزه لَپیداریو (Lapidario Mafffeinao)

پس از عبور از ارک به موزه لَپیداریو (Lapidario Mafffeinao) رسیدیم. این موزه یکی از قدیمی‌ترین موزه‌های مربوط به لاپیداری(سنگ شناسی و کتیبه شناسی و...) در اروپا است. بازدید تزیینات و سنگ­هایی که در مراسم تشییع جنازه بزرگان و اشراف از آنها استفاده می­گردید، جالب بود.
قدم زنان به میدان بِرا (Bra) که قلب تپنده ورونا است رسیدیم. همه جای میدان بخاطره ولنتاین پر از قلب­های قرمز و رنگین­کمانی و دکه های شکلات فروشی و گل­های قرمز بسیار خوشبو بود.مردم در حال تردد و صحبت کردن و خالی از رفت و آمد ماشین بود. گروه های موسیقی در گوشه و کنار میدان مشغول نوازندگی بودند. یک آقایی پیانوی بزرگ خود را در وسط میدان قرار داده و مشغول نواختم بود.

 

برگزاری مسابقات دومیدانی بین زوج‌ها، مسابقات شناخت زوج‌ها از هم، نوشتن رمانس­ترین نامه و ... بخشی از مراسم ولنتاین بود. در طرفی مجسمه ویتوریا امانوئل دوم (Vittorio Emanuele) قرار داشت.

 

کاخ باربیِری (Barbieri Comunr di Verona) 

در طرف دیگر میدان، کاخ باربیِری (Barbieri Comunr di Verona) بود. یک کاخ به سبک نئوکلاسیک بود و از آن به عنوان تالار شهرداری استفاده می­شود و ورود به داخل آن مجاز نبود.
طاق سفیدرنگی در ضلع شرقی میدان دیده می‌شد که به‌نوعی قدیمی‌ترین اثر وروناست و نقل است این خیابان، خیابانیست که در قدیم مستقیم به سوی رم می­رفته. در سردر این طاق یک چنگک شکار نهنگ آویزان شده بود که 500 سال پیش توسط تجار ادویه که از شرق و مسیر جاده ابریشم به ورونا سوغات آورده شده، آویزان است.

 Palazzo barbieri mag verona e1583177092941

آرِنا دی ورونا (Arena di Verona) 

ساختمانی به زیبایی در طرف دیگر میدان نمایان بود، آرِنا دی ورونا (Arena di Verona) آمفی‌تئاتر بیضی‌شکل برادر دوقلوی کلوسئوم رم نامیده می‌شود. همچنان حالت آکوستیک خود را حفظ کرده  و اکثر اجراهای داخل آن بدون میکروفن برگزار می­گردد. چهار طاق از ساختمان مدور بیرونی همراه با طاق‌های ساختمان داخلی همچنان پا برجا هستند. ظرفیت اصلی آن 30 هزار نفر است. اما الان برای حفظ ایمنی بیشتر از 20000 نفر را داخل راه نمی‌دادند.

 

میدان اربه (Piazza Erbe) 

در حال قدم زدن و خوردن بستنی ایتالیای در خیابان مَزینی (Mazzini) بودیم.  یک خیابان باریک با سنگفرش، تمام مارک­های معتبر لباس دنیا را گرد هم جمع کرده است.با گذر از این خیابان به میدان قدیمی و معروف اِربه (Piazza Erbe) رسیدیم. یکی از زیباترین میادین ایتالیا و بلکه اروپا است که در شمال آن فواره­ای بزرگ با مجسمه یک زن به نام مدونا قرار داشت که متعلق به قرون وسطی بود و به نوعی سمبل اصلی مردم وروناست و از آن با نام بانوی ورونا نیز یاد می­شود. این مجسمه حالت عجیبی داشت و در عین سادگی مثل آن بود که کلیه اتفاقاتی که در میدان  رخ می­دهد را زیر نظر گرفته است. دورتا دور میدان پر بود از کافه­هایی که مردم بر روی میز و صندلی بیرونی نشسته و مشغول خوردن قهوه و صحبت کردن بودند و دست فروش­ها در چادرهایی وسایل خود را در این میدان عرضه کرده بودند سنگ‌ها و آویزهای اصیل که اکثراً متعلق به جزیره مورانوی ونیز بود در این میدان به فروش می‌رسید،که با توجه به بافت تاریخی، قیمت­های آن‌ها تفاوت چندانی با مغازه‌ها نداشت.

در انتهای  میدان تراکم بالایی وجود داشت که نشانه ‌وجود خانه رومئو بود.

 

خانه رومئو و ژولیت (Casa di Giulietta)

خانه رومئو و ژولیت (Casa di Giulietta) خانه عاشقانه دختر و پسر جوانی است که شیفته و مجذوب یکدیگر می‌شوند اما به واسطه کینه و نفرت خانواده‌هایشان به وصال نمی‌رسند و پس از وصال خودکشی می‌کنند. معماری اصیل و بالکن این بنا، این قصه را بیش از اندازه واقعی جلوه داده است. درب بیرونی، ساختاری فلزی و نرده‌ای داشت. دیوارهای دالان ورودی، دیوارهای کناری و تمام محوطه حیاط اصلی پر بود از اسامی و نام‌های فراوانی که پیمان عاشقانه خود را مکتوب نموده‌اند. در سمت دیگر حیاط دری بود که روی آن هزاران قفل به نشانه پیمانی دائمی و قلبی بر روی آن و شاخه‌های درخت اطراف آن بسته شده بودند. چند دستگاه تلفن قدیمی در محوطه نصب شده بود که با انداختن سکه یک یورویی در آن‌ها توانستم قصه‌های موزیکال رومئو و ژولیت را به زبان انگلیسی بشنوم. پیچک‌های آویزان شده از دیوارها نیز جذابیت خاصی به این خانه تاریخی داده‌اند. مهم‌ترین نماد و المان این خانه پیکره تمام قد برنزی از ژولیت بود که در انتهای حیاط خودنمایی می‌کرد. این پیکره بخت گشاست!! و طبق یک سنت محلی جوانان مجرد برای باز شدن بختشان مجسمه را در آغوش می کشیدند تا بختشان بازگردد.

 5812883244 44f6dcefb9 b

با پرداخت 5 یورو به داخل خانه که 4 طبقه بود رفتیم و عکس­ها و یادداشت‌های قدیمی از عشاق معروف و لباس‌های بازیگران فیلم‌های ساخته شده این اثر قرار داشت.

 

تصمیم گرفتیم به مقبره ژولیت (Tomba di Giulietta) هم سری بزنیم. حیاطی بود که قهرمانان داستان در آن خودکشی کرده‌اند. خیلی جالب بود دقیقاً محلی که در نهایت قهرمانان داستان خودکشی می کنند را نیز به شکل موزه در آورده بودند و حتی تابوت سنگی مربوطه را نیز به نمایش گذاشته بودند.  هر چند به لحاظ آثار تاریخی این محل چیز ارزشمند زیادی نداشت ولی محیط خلوت حیاط که کسی جز ما نبود در کنار بارش ملایم باران، فضای بسیار خاصی را برایمان بوجود آورد. دیدن قبر خالی که خودکشی داخل آن انجام گرفته بود علیرغم فیک بودن کل داستان، حس عجیبی به انسان می‌داد.

 

کلیسای سَنتا آناستازیا (Chiesa di Santa Anastasia)

قدم زنان به جلوی کلیسای سَنتا آناستازیا (Chiesa di Santa Anastasia) رسیدیم. در کلیسا از یک نوع مرمر آبی کمرنگ و ملایم استفاده شده که تو کمتر کلیسایی دیده بودم و در مجاورتشم یه حیاط کوچک خوش ساخت قرار داشت که چندتا مقبره با طراحی زیبا درونش قرار داده شده بود. پایین ستون­های این کلیسا مجسمه­های بودند که انگار مثل حمال دارند کل بار ستون را تحمل می­کردند.

 

 سانتا ماریا مَتریکولاره (Santa Maria Matricolare)

و در نزدیکی آن، کلیسای دیگری به نام کلیسای جامع دوئومو (Duomo) یا سانتا ماریا مَتریکولاره (Santa Maria Matricolare) بود. این کلیسا شکوه و عظمت کلیساهای رم را نداشت ولی به واسطه قدمت آن که به قرن دوازدهم برمی­گردد از اهمیت بالایی برخوردار است. این کلیسا معماری داخلیش نسبت به کلیساهای دیگر شهر پر زرق و برق­تر بود. مخصوصاً سقف آن که به نظرم مربوط به ماجرای آفرینش است.

 

خلاصه که

با اینکه ورونا جاذبه های بسیاری دارد، اما میتوان اکثر مناطق دیدنی آنرا در یک روز کامل تماشا کرد. لذا حتی اگر وقت کمی برای بازدید از ایتالیا دارید، حتما یک روز را به این شهر فراموش نشدنی اختصاص دهید. ورونا خاطره ای زیبا را در ذهنتان میسازد که تا ابد هک خواهد ماند!

 

جهت دیدن عکس های دکتر علی باغانی در ایتالیا روی این متن کلیک کنید.

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید