سفر به لیسبون از جمله سفرهای خاطره انگیز و جذاب من به حوزه اروپا بود.در مجموع پرتغال با داشتن اثار تاریخی و سواحل زیبای خود یکی از کشورهای محبوب برای توریستها محسوب میشود.
تابستان سال 1392 برای یک موضوع کاری به اسپانیا رفته بودم که پس ازچند روز توقف در مادرید و انجام کارهای محوله در اسپانیا تصمیم گرفتم...
سفرنامه لیسبون دکتر علی باغانی، وکیل پایه یک دادگستری
پرتغال کجاست؟
پرتغال در جنوب غربی اروپا در شبه جزیره ایبری ودر همسایگی اسپانیا قرار گرفته است . این کشور حدود 10 میلیون نفر جمعیت دارد که حدود 3 میلیون نفر از انها در لیسبون پایتخت این کشور ساکن میباشند . پرتغال در مجموع دارای اب و هوای مدیترانه ای میباشد.لیسبون این شهرساحلی هر ساله پذیرای گردشگران بیشماری است به خصوص در فصل تابستان که گرمای هوا در کنار ساحل زیبا سفری خاطره انگیز را برای توریستها رقم میزند.مردم این کشور به زبان پرتغالی صحبت میکنند .از جمله نکات قابل ذکر در خصوص این کشور میتوان به هزینه های پایین و ارزان ان نسبت به دیگر کشورهای اروپایی اشاره کرد. برخی اقلام صادراتی پرتغال عبارتند از محصولات غذایی، کشاورزی، نفتی و شیمیایی، پلاستیک، چرم و پوست، چوب پنبه وابزارآلات وسایل نقلیه و.. .فراز و نشیب در سراسر کوچه و خیابان شهر محسوس میباشد از این جهت مردم معتقدند شهرشان بر هفت تپه بنا شده است.به همین جهتدر صورت سفر به لیسبون دوچرخه سواران کمتری میبینید.
چگونه به لیسبون رفتم؟
تابستان سال 1392 برای یک موضوع کاری به اسپانیا رفته بودم که پس ازچند روز توقف در مادرید و انجام کارهای محوله در اسپانیا تصمیم گرفتم با قطارگشتی در پرتغال که در همسایگی اسپانیا قرار دارد بزنم و به گردش در لیسبون بپردازم.
پس از تهیه بلیط قطار در ایستگاه قطار مادرید به انتظار نشستم.با کمی انتظار بالاخره قطار از راه رسید و من سوار شدم.خطوط ریلی اسپانیا بسیار مجهز و مدرن بود.در کوپه قطار نشستم و چشم به مناظر زیبا دوختم . پس از ساعتی احساس گرسنگی کردم و غذایی سفارش دادم و مشغول مطالعه کتابی که به همراه داشتم شدم.پس ازگذشت طی مسافتی چند ساعته سرانجام به مقصد رسیدم.
پس ازرسیدن به لیسبون از قطار پیاده شدم و جلوی درب خروجی ایستگاه قطار ایستادم. سفر به لیسبون برای من در ماه اگوست که هوا نسبتا گرم بود میسر شد. با گرفتن یک تاکسی و پس از طی مسافتی سرانجام ساعت حدود 6 بعد از ظهر بود که به هتل رسیدم. هتل در موقعیت مناسبی از شهر قرار داشت و به مناطق تاریخی و ایستگاه مترو دسترسی خوبی داشت.پس از تحویل اتاق و گرفتن دوش اب گرم به علت خستگی ناشی از راه ترجیح دادم در هتل بمانم و استراحت کنم.صبح روز بعد ساعت 8 صبح بود که از خواب بیدار شدم و به رستوران هتل جهت صرف صبحانه رفتم.صبحانه به صورت بوفه و با تنوع زیادی از انواع مرباجات و لبنیات و ابمیوه های لذیذی بود. پس از صرف صبحانه از مسئول پذیرش هتل درخواست یک بروشور راهنما از مکانهای دیدنی لیسبون را کردم.در لابی هتل نشسته و به مطالعه پرداختم. گردش در لیسبون را از الفاما اغاز کردم.
مکانهای دیدنی لیسبون کجاست؟
الفاما (Alfama)
تصمیم گرفتم در سفر به لیسبون از الفاما یکی ازمناطق قدیمی شهر لیسبون دیدن کنم.این منطقه در شیب بین قلعه São Jorge و اقیانوس قرار داشت.با استفاده از تراموا به گشت و گذار در این محله پرداختم. گشت و گذار در کوچه های پر پیچ و خم آلفاما و شنیدن نوای موسیقی مردمان لیسبون که فادو نام داشت بسیار لذتبخش بود.در این منطقه توریستها بیشتر با کرایه موتورسیکلت ودوچرخه و یا استفاده از وسیله ای به نام توک توک ویا مانند من با استفاده از ترامواهای نوستالژیک لیسبونی به گشت در این محل میپرداختند.از روا دا ادیسا گذر کردم .ساختمانها و ابنماها در این منطقه توجهم را جلب کرد. دیدن رخت های پهن شده در بالکن منازل و سردرهای زیبای ساختمانها خالی از لطف نبود.
قلعه سنت جرج (Castelo de São Jorge)
از مکانهای مشهور گردشگری در لیسبون که در بالای تپه ای واقع شده قلعه سنت جورج بود که زمانی در ان پادشاهی میکرد . .پس از تهیه بلیط وپرداخت 8.5 یورو و کمی انتظار در صف وارد قلعه شدم. این قلعه توسط مسلمانان اسپانیا در شهر لیسبون بنا شده است که دارای چندین ساختمان فرعی و باغ بود.با بازدید از این قلعه میتوان به ویژگیهای معماری قلعه های نظامی دوران موروها پی برد. قلعه سنت جرج یکی از مهم ترین آثار به جا مانده از دوران حکم رانی موروها در لیسبون می باشد. موروها مسلمانانی از شمال کشورهایی همچون مراکش و الجزایر بودند که توانستند در قرن هشتم میلادی قسمت هایی از اسپانیا و پرتغال را تصرف کنند اما سرانجام از مسیحیان شکست خوردند. درامتداد دیواره های قلعه که قدم میزدم مناظر زیبا بر برفراز لیسبون و رودخانهtagus را نظاره میکردم. زیر درختان چندین مرد در حال بازی با تخته نرد را دیدم.وارد تراس بزرگی شدم وچشم انداز کاملی از شهر نارنجی لیسبون پیش رویم ظاهر شد.داخل قلعه یک کافه و چندین کیوسک تنقلات دیده میشد.وارد کافه که چشم انداز زیبایی داشت شدم و غذا سفارش دادم . پس از گشت چند ساعته از قلعه و الفاما به سوی هتل بازگشتم.پس از رفع خستگی حدود ساعت 8 شب بود که از هتل خارج شدم تا به گردش در لیسبون بپردازم.به خیابان روا اوگوستا رسیدم. این خیابان با طاق پیروزی به میدان کومرسیو منتهی میشد.پیاده روهای سنگفرش به همراه کافه های روباز و ازدحام جمعیت توجهم را جلب کرد.در گوشه های خیابان مغازه و بوتیکهایی دیده میشد.همچنین برخی ازهنرمندان خیابانی در حال ساز و اواز بودند..تراسی بالای طاق پیروزی وجود داشت که با اسانسور به ان قسمت رفتم و منظره ای زیبا از مرکز شهر را پیش رو دیدم. پس از کمی قدم زدن در رستورانی نشستم تا غذا سفارش دهم . در این حین چشمم به منو افتاد و دیدم یکی از غذاهای محبوب این شهر حلزون میباشد که با پیاز و سیر و گوجه فرنگی طبخ میشود.من که علاقه ای به صرف چنین غذایی نداشتم ماهی کادو نمک سود سفارش دادم (این غذا یادگار ملوانان برای مردم این سرزمین است که همراه سیب زمینی و زیتون و سبزیجات سرو میشود )پس از صرف شام برای استراحت به هتل بازگشتم.
صومعه (Jeronimos)
صبح روز بعد سفر به لیسبون پس از صرف صبحانه با استفاده از اتوبوس به سوی صومعه راهی شدم. عمارت تاریخی بسیار زیبایی که حدود 200 متراز ساحل فاصله داشت ودر منطقه بلم واقع شده بود.ساخت این صومعه و کلیسای مجاور آن که در فهرست میراث جهانی یونسکو قرار دارند، در سال 1501 و در دوره حکمرانی مانوئل (از مشهورترین پادشاهان پرتغال) آغاز شد و حدود صد سال طول کشید.این بنا از برجسته ترین آثار معماری سبک گوتیک در این کشور است.که به منظور گرامیداشت (وسکو د گاما )دریانورد پرتغالی ساخته شده است. در طراحی داخلی آن از نمادهای دریایی و مجسمه هایی با همین مضمون استفاده شده بود.اثار موجود در صومعه زندگی جرونیمو مقدس را به تصویر میکشید.دیدن این اثار تاریخی و هنری مرا به وجد اورده بود . راهروهای این بنا در 2 طبقه ساخته شده بود.کمی انطرفتر مقبره مانوئل و دیگر خاندان سلطنتی پرتغال دیده میشد.
برج بلم
با پرداخت 6 یورو وارد این برج شدم.این برج که تقریبا در دوران صومعه جرونیمو ساخته شده یکی دیگر از زیبایی های معماری به سبک مانوئلین در لیسبون بود.این بنا برای محافظت از ساحل شهر در مقابل دشمن خارجی ساخته شده است.هنگامی که در این برج قدم میزدم احساس میکردم در یک قلعه مینیاتوری هستم.در قسمتی از برج که روبه رودخانه بود مجسمه ای از بانوی امنیت کشور وجود داشت که نمادی برای استقبال از دریانوردان بوده است.
با خروج از برج روبرویم یک قنادی بزرگ دیدم و داخل شدم. تصمیم داشتم از شیرینی های محلی لیسبون بخرم.از این رو تارت تخم مرغی به نام (پاستل د ناتا ) سفارش دادم که طعم بسیار لذیذی داشت.
جاذبه دیگری که در منطقه بلمو در سفر به لیسبون دیدم یکشنبه بازاری بود که در فضای سبز مقابل صومعه قرار داشت و در ان برخی اجناس قدیمی وعتیقه به چشم میخورد.
موزه ملی کالسکه (National Coche Museum)
پس از کمی قدم زدن وفاصله از صومعه چندین موزه را بر سر راه خود دیدم که از ان جمله میتوان به موزه هنرهای معاصر و موزه ملی کالسکه اشاره کرد.وقتی به موزه ملی کالسکه رسیدم با پرداخت 8 یورو وارد ان شدم.بازدیداز تاریخ چند صد ساله کالسکه ها (از قرن شانزدهم تا نوزدهم میلادی)، خصوصا کالسکه های سلطنتی برخی کشورهای اروپایی بسیار جالب بود.
در واپسین ساعتهای حضورم در منطقه بلم به کافه ای در همان حوالی رفتم و با سفارش یک قهوه تلخ به پرواز مرغان دریایی و تردد کشتی ها چشم دوختم.
پس از گردش در لیسبون و بازدید از مکانهای ذکر شده به هتل بازگشتم و غرق در افکار روزی که گذشته بود و انچه که دیده بودم به خواب رفتم.
خیابان آزادی لیسبون
روز بعد تصمیم داشتم برای گردش در لیسبون به خیابان ازادی بروم ، خیابانی طویلی، که از یک سو به میدان Marques de Pombal و از سوی دیگر، به میدان مشهور Rossio منتهی میشد . این خیابانِ مشجر شامل آب نما، حوض ها، و مجسمه های متعددی بود در هر سویه خیابان ساختمانهای قدیمی هتلها وبوتیکهای برند به چشم میخورد.پس از کمی قدم زدن سرانجام به میدان Rossio که محل تردد توریست ها و برگزاری جشن ها وشامل چندین رستوران و زمانی میدان مرکزی شهر بوده رسیدم.در حاشیه این میدان ایستگاه قطار قدیمی به چشم میخورد. در مرکز میدان ، مجسمه ای از شاه Pedro چهارم (پادشاه پرتغال) وجودداشت . کمی انسوتر میدان دیگری به نام Figueira، با مجسمه برنزی متعلق به یک سوارکار دیده میشد.خیابان های اطراف این میادین مملو از جمعیت بود و صدای ساز و اواز خوانندگان و نوازندگان شنیده میشد.
اسانسور سانتا ژوستا
در گردش به لیسبون به سوی اسانسور سانتا ژوستا رفتم که پیشتر تعریف ان را شنیده بودم. و با پرداخت 3 یورو سواران شدم. این اسانسور یکی از عجیب ترین وسایل حمل ونقل عمومی در لیسبون به شمار میرود.چارچوب اهنی پرچ شده ی خاکستری رنگی که یک معمار فرانسوی ان را ساخته است. هدف از ساخت ان استفاده عمومی و تردد اسان مردم بین دو خیابانی که اختلاف ارتفاع زیادی داشت عنوان شده بود.بر بالای این اسانسور تراسی بود که نمای زیبای لیسبون را به تصویر میکشید.با استفاده از این اسانسور دیگر لازم نبود در گرمای تابستان از تپه های شیب دارلیسبون گذر کنم.
پس از گشتی نسبتا طولانی حدود ساعت 10 شب بود که برای استراحت به هتل بازگشتم. تصمیم داشتم صبح روز بعد از ساحل زیبای لیسبون دیدن کنم.و روز خود را به استفاده از دریا و ساحل اختصاص دهم.صبح روز بعد و پس از صرف صبحانه به سوی ساحل پورتینیو دا ارابیدا حرکت کردم. ساحل زیبا که در پارک ملی سرا دا ارابیدا واقع شده و مملو از جمععیتی بود که در کنار دریا دراز کشیده و از افتاب گرم لیسبون و تفریحات ابی لذت میبردند.موج سواری بر روی اب برایم بسیار لذتبخش بود . پس از ساعت ها تفریح و صرف غذایی سبک در ساحل زیبای لیسبون به سوی هتل رفتم تا دوش بگیرم و استراحت کنم.درچند روزی که در لیسبون حضور داشتم متوجه علاقه مردم این کشور به استفاده از کاشی در نمای خانه هایشان شدم که گویی این علاقه سابقه تاریخی در این کشور داشته است.از این رو تصمیم داشتم صبح روز بعد که اخرین روز حضورم در لیسبون بود از موزه ملی کاشی دیدن کنم.
اخرین روز سفر به لیسبون را با صرف صبحانه ای مفصل اغاز کردم.
موزه ملی کاشی (National Tile Museum)
با استفاده از اتوبوس به این موزه رسیدم. و با پرداخت 5 یورو وارد ان شدم.این بنا متعلق به سال 1509 بود .در این موزه که زمانی صومعه بود اثار هنری همچون ازولجو (نام تصویری است که روی کاشیهای مربع شکل نقشهای زیبا و پررنگی کشیده میشود) به چشم میخورد.جنس کاشیها ضداب و از هنر اسلامی برگرفته شده بود.عده ای از توریست ها مشغول خرید کاشیهای منقوش و همینطورمحصولات چوب پنبه ای بودند.
اکواریوم لیسبون (Lisbon Oceanarium)
از دیگر مناطق گردشگری در لیسبون اکواریوم این شهر بود .پس از بازدید از موزه ملی کاشی از انجا خارج شدم .میخواستم از اکواریوم مشهور لیسبون که ازبزرگ ترین آکواریوم های جهان است بازدید کنم.با استفاده از اتوبوس به اکواریوم رسیدم و با پرداخت 13 یورو وارد ان شدم..دراین جا گونه های متفاوتی از جانداران دریایی به چشم میخورد.طراح این سازه یکی از مشهورترین طراحان اکواریوم های جهان به نامPeter Chermayeff میباشد.دیدن نهنگهای عظیم الجثه و پنگونها و اختاپوس و مرجانها بخشی از جذابیتهای این اکواریوم بود.انگونه که شنیدم گاهی در این اکواریوم برنامه های اموزشی در خصوص اقیانوس دایر میشود.از اهداف اصلی ساخت ان تشویق مردم جهت محافظت از این میراث طبیعی(اقیانوس) عنوان شده است.شنا کردن ماهی ها در بین مرجانها بسیار دیدنی بود .گویی به زیر اب رفته و مشغول غواصی بودم.دیدن خورشید ماهی و سمور دریایی که از معدود جانداران اکواریوم های جهان به شمار میروند برایم بسیار جالب بود. پس از گشتی 1 ساعته از اکواریوم به سمت درب خروجی حرکت کردم. در اسکله مجاور آکواریوم، تله کابینی دیدم که در امتداد ساحل اقیانوس در حال حرکت بود.
پل 25 آپریل (Ponte 25 de Abril)
مکان دیگری که تصمیم داشتم درسفر به لیسبون ببینم پل 25 اپریل بود. این پل معلق با عبور از رودخانه تاگوس لیسبون را به المادا متصل میکند.عده ای این پل را شبیه پل مشهور سانفرانسیکوی امریکا به نام گلدن گیت میدانند. ساخت این پل که در سال1962 اغاز و حدود 4 سال طول کشید. عرشه بالای ان جهت عبور اتومبیل ها و عرشه پایین جهت عبور قطار طراحی شده بود . جالب است که سکانس برخی فیلمها همچون فیلم معروف جیمز باند به نام (در خدمت سرویس مخفی ملکه )بر روی این پل بازی شده است.در حین گردش در لیبسبون با گذر از روی این پل به مجسمه حضرت مسیح رسیدم.
مجسمه حضرت مسیح Cristo Rei
در گردش در لیسبون مجسمه سفید رنگ و مرتفعی را پیش رویم دیدم که تمثیلی از حضرت مسیح بود . این مجسمه در سال 1959 الهام گرفته از مجسمه مشهور مسیح در برزیل وبه عنوان محافظ مردم و تشکر از پروردگار که پرتغال را از ورود به جنگ جهانی دوم محفوظ کرد ساخته شده است.
این تندیس بر روی صخره ای و با ارتفاع بسیار زیاد مشرف به لیسبون بنا شده بود و حضرت مسیح را با اغوشی باز نشان میداد. به تراسِ مرتفعِ آن رفتم و از چشم انداز زیبای شهر واقیانوس لذت بردم. سرانجام به گشت در لیسبون زیبا پایان دادم و به سوی هتل روانه شدم.فردا صبح عازم ایران بودم.لوازمهایم را در چمدان گذاشتم و حدود ساعت 9 صبح بود که هتل را به مقصد فرودگاه ترک کردم.
در مجموع سفر به لیسبون:
سفر به لیسبون با مردمانی خونگرم و مهمان نواز به همراه ارزان بودن هزینه ها نسبت به دیگر کشورهای اروپایی و همچنین سواحل و اثار تاریخی بسیار زیبا سفری خاطره انگیز را برایم رقم زد و به شمادوستان عزیز پیشنهاد میکنم در صورت امکان از این شهر افتابی زیبا دیدن کنید و با گردش در لیسبون از زیبایی های این شهر لذت ببرید.