سفر به لیتوانی در اوایل شهریور ماه سال 1397 برایم میسر شد که برای شرکت در یک کنفرانس به روسیه سفر کرده بودم . حدود دو روز در مسکو ماندم . پس از اتمام کنفرانس به هتل بازگشتم.تصمیم داشتم چند روزی را به سفر اختصاص دهم تا کمی فارغ از مسایل کاری باشم.مجله ای که در اتاق بود را ورق میزدم که اطلاعاتی در خصوص روسیه ارائه میداد ...
سفرنامه لیتوانی دکتر علی باغانی، وکیل پایه یک دادگستری
لیتوانی کجاست؟
لیتوانی کشوری در شمال شرق اروپا و عضو حوزه شینگن میباشد که حدود 3میلیون نفر جمعیت دارد و با کشورهایی همچون بلاروس و روسیه و لهستان ولتونی همسایه میباشد.مردم این کشوربه زبان لیتوانیایی صحبت میکنند.واحد پول رایج ان پس از سال 2015 یورو بوده و دین اکثریت مردم مسیحیت میباشد. این کشور دارای اب و هوای متفاوتی بوده که ازجمله در مناطق غربی معتدل و در مناطق شرقی تنوع دما زیاد میباشد.در خصوص صادرات این کشور میتوان به تولیدات معدنی، تجهیزات مکانیکی، الکتریکی و شیمیایی، پارچه، مواد غذایی و صنایع چوبی اشاره کرد. کاوناس، کلایپدا، آلیتوس، اوتناپس از جمله شهرهای مهم لیتوانی میباشند. هنوز ویزای مولتی شینگنی که چند ماه پیش گرفته بودم منتقضی نشده بود از این رو نیازی به گرفتن ویزا نداشتم.پس از رزرو بلیط هواپیما به فرودگاه مسکو رفتم .هواپیما حدود دو ساعت بعد به سوی ویلنیوس پایتخت لیتوانی پرواز کرد.در حین پرواز و سفر به لیتوانی حدود یک ساعتی خوابیدم و با صدای خلبان پرواز که در حال گزارش اتمام پرواز و رسیدن به مقصد بود از خواب بیدار شدم.
ویلنیوس چگونه شهری است؟
سرانجام به فرودگاه ویلنیوس پایتخت لیتوانی رسید و سفر به لیتوانی برایم اغاز شد.با استفاده از قطار سریع السیر و درمدت زمانی کمتر از 20 دقیقه به مرکزشهررسیدم. علاقمندان سفر به لیتوانی چنانچه قصد بازدید از ویلنیوس را دارید باید بدانید که به راستی این شهر یکی از زیباترین شهرهای اروپاست که به عنوان عروس زیبای دریای بالتیک اروپا نیزشناخته میشود.به اطرافم نگریستم.مردم دوچرخه سواردر پیاده روها و عده ای در حال گفتگو در کافه ها دیده میشدند.در حین گشت و گذار در لیتوانی نقاشیهای جالب و زیبایی بر دیوارهای شهردیدم که نقش بسته بود و در گوشه و اطراف به چشم میخورد.حدود ساعت 10 شب بود که اتاق را تحویل گرفتم.پس از گرفتن دوش ابگرم به تختخوابم رفتم ودر حین دیدن تلویزیون بودم که خوابم برد. صبح روز بعد حدود ساعت9 از خواب بیدار شدم و پس از صرف صبحانه از هتل خارج شدم تا مکانهای دیدنی لیتوانی و شهر زیبای ویلینیوس را ببینم.
مکانهای دیدنی و تفریحی لیتوانی کجاست؟
محله قدیمی ویلنیوس (Vilnius Old Town)
یرای گشت و گذار در لیتوانی و شهر زیبای ویلنیوس با استفاده از بروشور راهنما و اتوبوس خودم را به محله قدیمی شهر رساندم. مکان تلاقی دو رودخانه ی مهم این شهرکه چشم اندازهای قرون وسطایی وبناهای گوتیک و نئوکلاسیک در سراسر ان به چشم میخورد. جالب است که نام این محله در سایت میراث جهانی ثبت شده است. با ورود به این محله بناهای تاریخی ، خیابانهای سنگ فرش ، وچندین کلیسا توجهم را به خود جلب کرد.در حین گردش در لیتوانی همچنین تعدادی هتل و رستوران های شیک و کافه های مملو از جمعیت دیدم. پس از کمی قدم زدن در این محله در یکی از کافه ها نشستم ویک کیک پنیرسرخ شده به همراه قهوه سفارش دادم. این شیرینی پنیری با توت تازه و مربا سروشد که طعم بسیار لذیذی داشت.
کلیسای سنت ان (St. Anne’s Church)
گردش در لیتوانی و قدم زدن در محله قدیمی ویلینیوس را ادامه دادم تا به کلیسای سنت ان رسیدم. گردشگران زیادی در این قسمت وجود داشتند.این کلیسا یکی از بناهای بسیار دیدنی ازدوره گوتیک و نمادی از شهر به شمار میرفت. در کنار ان برج ناقوسی به سبک معماری گوتیک متلعق به قرن 19 دیده میشد.ان گونه که راهنما برای حضار توضیح میداد در گذشته به جای این بنا یک کلیسای چوبی بود که برای آنا ملکه ی لیتوانی توسط دوک ویتاتوتاس همسر وی جهت ابرازعلاقه اش ساخته شده بود. که سالها بعد نابود شد و پس از ان واقعه کلیسای فعلی جایگزینش شد.کلیسا از آجرهای نارنجی و پنجره های رنگی وقوسی شکل،و در نزدیکی رود ویلنیا ساخته شده بود. به بخش ایوان اصلی کلیسا رفتم وکتیبهای دیدم که بر روی آن دو حرف لاتین M و A به چشم میخورد که،گویی حروف اول اسم آنا ماتر ماریا بود.
قلعه و موزه گدیمیناس (Gediminas tower)
از کلیسای سنت ان بیرون امدم وبرای ادامه گردش در لیتوانی به سوی قلعه گدیمیناس که درقرن12 میلادی بنا شده بود وسنبل لیتوانی به شمار میرفت راهی شدم که یکی از جذابترین مکانهای دیدنی لیتوانی و شهر ویلینیوس محسوب میشد. این بنا در بالاترین نقطه ی تپه ای، در تقاطع رودهای ویلنیا و ونریس واقع شده بود.و بر فراز ان پرچم لیتوانی خودنمایی میکرد.شنیده ها در مورد این قلعه حاکی ازان بود که دوک این کشوربه نام گدیمیناس، خواب دید که، در حوالی رودهای ذکر شده، گرگی بر فرازتپه زوزه میکشد و فالگیری خواب وی را اینگونه تعبیر کرد که در این مکان بنایی مشهورساخته میشود که جهان نام انرا خواهد شنید.پس از این خواب گدیمیناس دستور احداث قلعه را برفراز تپه صادر کرد .هنگامی که به قسمت بالای برج رفتم چشم اندازی زیبا ازشهر را پیش رو دیدم.در قسمتی از این قلعه از نمایشگاه تاریخی نیز بازدید کردم.
دروازه داون در ویلنیوس (Gates of dawn)
پس از بازدید از قلعه مذکور به گردش در لیتوانی و پایتخت ان ادامه دادم .بروشورراهنمای شهر را به همراه ساندویچی که خریده بودم از کوله پشتی ام بیرون اوردم و دروازه داون را برای مقصد بعدی انتخاب کردم.این دروازه، در محله ی قدیمی شهر ، و بین سالهای 1503 تا 1522جهت دفاع از شهر احداث شد.البته گویا پیش از این چندین دروازه وجود داشته که به مرور از بین رفته و فقط همین یک دروازه باقی مانده بود.از صحبتهای توریستهای انگلیسی که در حال گشت و گذار در لیتوانی و شهر زیبای ویلینیوس بودند متوجه شدم که این دروازه مربع شکل نخست به علت قرار گرفتن در مسیر شهرمدینینکای به این اسم خوانده میشده لیکن پس از گذر زمان، به علت طلوع آفتاب از سمت دروازه مذکور به دروازهی داون یا دروازهی سپیده دم تغییر نام داده است. در گذشته هنرمندی برای حفاظت از شهربر سردردروازه، تصاویری از مریم مقدس کشیده شده بود که گویی سالها بعد انرا با طلا و نقره مزین کردند. در سمت چپ ان یک در کوچک وجود داشت که با استفاده از ان به بالاترین نقطه ی موجود رفتم وبه زیبایی های شهر نگریستم.تقریبا افتاب در حال غروب بود که به هتل بازگشتم.صبح روز بعد حدود ساعت 10 از خواب بیدار شدم و به خوردن اب میوه و کیکی که روز گذشته خریده بودم بسنده کردم .پس از گرفتن دوش ابگرم وگفتگویی کوتاه با یکی از بستگانم که به تلفن همراهم زنگ زده بود از هتل خارج شدم تا به گشت و گذار در لیتوانی ادامه دهم.
قلعه تراکای
امروز تصمیم داشتم گردش در لیتوانی را از دریاچه گالو و قلعه تراکای ادامه دهم. بنابرین ، به سمت ایستگاه قطارحرکت کردم.پس از تهیه بلیط سوار قطار مورد نظر شدم. حدود50 دقیقه بعد به شهر تراکای رسیدم. دریاچه زیبای گالوه از دور نمایان شد.پیاده روی در یک روز افتابی با هوای مطبوع در پارک ملی تراکای که با درختان سرسبز محصور شده بود در سفر به لیتوانی برایم بسیار لذتبخش بود. درمسیرعده ای قایق های پارویی کرایه میدادند.بنابرین تصمیم گرفتم برای رسیدن به قلعه که در جزیره ای وسط دریاچه بود ازاین قایق ها استفاده کنم و با پرداخت 3 یورو سوار قایق شدم.نسیم ملایمی میوزید که برایم خوشایند بود.بلاخره پس از کمی پارو زدن به قلعه رسیدم و با پرداخت 4 یورو بلیط خریدم . پل چوبی منتهی به قلعه وجود داشت که از روی رودخانه گذر میکرد.گردشگران زیادی در این مکان دیده میشدندکه برای گردش در لیتوانی این قلعه را برگزیده بودند. آجرهای نارنجی با پنجره های رنگی زیبایی خاصی به این قلعه بخشیده بود. قلعه شامل یک قصر، یک سیاهچاله و اقامتگاه بود که توسط معماران قرون وسطی طراحی شده بود. وسایل قرون وسطایی و نبرد نمایشی شوالیه ها را در بخشی از این قلعه دیدم.به سوی راهنمای قلعه رفتم و به صحبتهایش گوش سپردم. قلعه تراکای در قرن 14 توسط دوکهای لیتوانی بنا شد که در ابتدا Kestutisیکی از دوکهای لیتوانی این بنا را ساخت و سالها بعد فرزندان وی انرا تکمیل کردند.
در گذشته این بنا اقامتگاه خاندان سلطنتی به شمار میرفت.در ان زمان این منطقه اهمیت استراژیکی زیادی داشت و پایتخت لیتوانی محسوب میشد.اما پس از تغییر پایتخت از تراکای به ویلنیوس از اهمیت ان کاسته شد و به مرور زمان به زندان نجیب زادگان درجنگ مبدل شد.
در داخل قلعه موزه ای دیدم که کاملا حس و حال قرون وسطایی داشت و از دو مجموعه تشکیل شده بودو مجموعه ای از سکه ها ودیگراشیا و گنجینه های تاریخی در ان دیده میشد.سفر به لیتوانی و بازدید از قلعه تراکای برایم بسیار جالب بود و به شما دوستداران اثار تاریخی پیشنهاد میکنم اگر سفر به لیتوانی کردید بازدید از این قلعه رو از دست ندهید.پس از بازدید از قلعه و طبیعت زیبای پارک به یکی از رستورانها رفتم و زپلین سفارش دادم که به نوعی پیراشکی سیب زمینی محسوب میشد وبه سس خامه ترش اغشته بود.پس از صرف غذا به سوی ایستگاه راه اهن حرکت کردم تا به شهر ویلنیوس برسم. حدود ساعت 10 شب بود که به هتل بازگشتم .روز بعد حدود ساعت 9 بود که از هتل خارج شدم و با استفاده از راهنما به سوی کلیسای جامع ویلنیوس برای گردش در لیتوانی حرکت کردم.
کلیسای جامع ویلنیوس
معماری این بنا به طور وصف ناپذیری زیبا بود و در واقع یکی از ساختمانهای زیبای شهر محسوب میشد.معماری ان شباهت زیادی به معابد یونانی داشت.ساختمانی سفید رنگ که با صلیب طلایی در راس و مجسمه های زیبا و سفید رنگی خودنمایی میکرد.در روبروی ساختمان اصلی نیز Bell Tower برج بل دیده میشد. بین کلیسا و این برج کاشی های زیبایی وجود داشت. در محوطه تعدادی گردشگر دیده میشدند که به زبان روسی صحبت میکردند و در حال عکس گرفتن با یکدیگر بودند. پس از ان در حال قدم زدن و گشت درلیتوانی و شهر زیبای ویلینیوس بودم که پلیس های اسب سوار را دیدم .در قسمتی دیگر از شهر عده ای گردشگربا شرکت در تور پیاده روی مشغول گفتگو و بازدید از زوایای دیدنی ویلنیوس بودند. به سوی محله اوژوپیس که در زبان لیتوانیایی به معنی ان سوی رودخانه میباشد رفتم. خیابانهای پیچ در پیچی که سنگفرش شده بود و در گوشه کنار ان اثار هنری به چشم میخورد.با کمی پیاده روی به مجسمه جبرییل رسیدم که با نام فرشته اوژوپیس سمبلی از رشد و زندگی جدید بود.اهالی این محل سالها پیش اعلام خودمختاری کرده و پرچم، پول، رئیس جمهور و قانون اساسی برای خودشان معین کرده بودند که البته این موارد در شهر رسمی نشده بود. انطور که در سفر به لیتوانی فهمیدم این منطقه مکان گردهمایی هنرمندان و صاحبان ادب بود.نکته جالب این منطقه قانون اساسی بود که در چندین بند تنظیم شده و به چندین زبان بر روی یکی از دیوارهای شهر نصب شده بود.پس از ان به سوی تالار شهر راهی شدم و همچنان در فکر این منطقه خود مختاربودم که به مقصد رسیدم.
تالار انجمن شهر (Vilnius Town Hall)
در سفر در لیتوانی در حال قدم زدن در ویلینیوس بودم که به تالار شهر رسیدم. میدانی در نزدیکی تالار دیدم که مردم در ان حوالی بر روی نیمکتها نشسته بودند و به فواره های حوض مینگرستند.باد پرچم لیتوانی را بر فراز تالار شهر به حرکت دراورده بود.این بنای زیبا که توسط استوکا-گوسویسیوس احداث شد ازمراکز مهم فعالیتهای تجاری، فستیوالها، جشن های شهر به شمار میرود.نمای بیرونی بنا، ۶ ستون به سبک یونانی با شیروانی های مثلثی شکلی داشت وپنجرهها در فاصله ای برابراز هم و در دیوارهای پایین تالار واقع شده بود. سپس ازخیابان لیتراتو گذر کردم و دیواری پر از تکه های کاشی و نصفه قوریهای به هم وصل شده دیدم که گویی، برای بزرگداشت شاعران و نویسندگان این کشور ساخته شده بود که نمایی زیبا به این خیابان داده بود.بعد از ان به یکی ازرستوران های ان حوالی رفته و یک پیتزای پپرونی سفارش دادم.پس از صرف غذا برای استراحت به هتل بازگشتم. روی تخت دراز کشیدم و کتابی راکه در مترو لیتوانی خریده بودم ازکوله پشتی ام بیرون اوردم ومشغول خواندن شدم. کتاب به زبان انگلیسی بود ودرخصوص کشور لیتوانی و اداب و رسوم مردمان این سرزمین توضیحاتی داده بود.نکته جالبی که درباره مردم این کشور خواندم در خصوص تحصیلات انها بود که نوشته بود همه مردم این کشور باسواد میباشند.همچنین میزان رضایت از زندگی در این کشور بالابوده وهزینه تحصیل در ان بسیار کم و تقریبا رایگان است.نکته دیگری که توجهم را جلب کرد در خصوص لقب این کشور به سرزمین لک لکها بود که به دلیل وجود هزاران لک لک با این نام شناخته میشود.اهالی این کشور لک لک را سمبل شانس و باروری میشناسند. و بچه های این سرزمین بر این تصورند که انها را لک لک ها برای مادرانشان هدیه اورده اند. همچنین روز 25مارس را به روز ملی لک لک نام نهاده اندکه در این روز هدایایی مانند شکلات، و تخم مرغ رنگی و اسباب بازیها را از شاخه های درخت آویزان میکنند که کودکان فکر کنند این هدایا را این پرندگان برایشان اورده اند.در جایی دیگر از این کتاب خواندم که مردم لیتوانی به اداب و رسومشان اهمیت زیادی میدهند و در مراسم و جشنها لباسهای سنتی خود را بر تن میکنند.تقریبا به بخش سوم کتاب رسیده بودم که خوابم برد.صبح روز بعد پس از صرف یک فنجان چای و شیرینی دارچینی هتل را به مقصد سفر به لتونی ترک کردم.
خلاصه که
هنوز چند روزی زمان برای بازگشت به ایران فرصت داشتم وتصمیم گرفته بودم از لتونی که درهمسایگی لیتوانی واقع بود نیزدیدن کنم.در مجموع سفر به لیتوانی و بازدید از اثار تاریخی این سرزمین و همچنین طبیعت زیبا وسرسبزش هر بیننده ای را بوجد می اورد و علاوه بران سفربه لیتوانی نسبت به دیگر کشورهای اروپایی سفری ارزان قیمت محسوب میشود چون بسیاری از اقلام مصرفی در لیتوانی کم هزینه تر از بخشهای دیگراروپاست.به ایستگاه قطار ویلنیوس رسیدم و با تهیه بلیط به مقصد ریگا(پایتخت لتونی) به انتظار قطار نشستم.کمی بعد قطار از راه رسید و من به سوی ریگا راهی شدم.